سال71، محله هنرستان یک خیابان باریک بود و خیابان شهیدصارمی نیز. اغلب زمینهای این سوی بولوار وکیلآباد، کاربری باغی داشت و در آن، خیلی کم ساختوساز شده بود. آن حوالی، محدوده خوشآبوهوایی از شهر به شمار میآمد که خیلی از مشهدیها سیزدهبهدرهای باصفایش را چشیده و سرسبزیاش را دیده بودند.
همان زمان، چهارنفر از مهندسان آموزشوپرورش ناحیه4 بانی کار خیری شدند و برای خانهدارکردن فرهنگیانی که در آن محدوده مشغول فعالیت بودند، تلاش کردند. زمینی پانزدههزارمتری را در تقاطع خیابانهای هنرستان و شهیدصارمی که آن زمان، متری 15هزارتومان خریدوفروش میشد، درنظر گرفتند تا ششبلوک چهلواحدی در دهطبقه و پنجاهواحد تجاری بسازند؛ مکانی که «مجتمع مسکونیتجاری فرهنگ» نام گرفت و با هزارنفر ساکن، اکنون سه دهه فرازونشیب را پشت سر گذاشته است.
عباس جوادی، سیدعلیرضا طیرانیانحسینی، معظمی و مرتضوی، چهار مهندسی بودند که تعاونی فرهنگیان ناحیه4 آموزشوپرورش را تشکیل دادند؛ تعاونیای که هنوز هم مشغول فعالیت است. پساز مشخصکردن زمین، اطلاعیهای برای تشکیل تعاونی منتشر کردند و از فرهنگیان خواستند که برای عضویت، نفری 20هزارتومان به صندوق تعاونی واریز کنند.
سیدمحمدعلی اسماعیلی مدیر داخلی هیئتمدیره مؤسسهای است که ساماندهی امور این مجتمع را برعهده دارد. او میگوید: همان سال تشکیل تعاونی، اعلام شد که اعضا برای تحویل زمین 500هزارتومان به حساب تعاونی واریز کند. ساکنان اولیه اینجا 250خانوار بودند و مجتمع، گنجایش ساخت 240واحد را داشت. از میان ده ساکنی که تعدادشان بیشتر از گنجایش بود، پنج نفر مبلغ را واریز نکردند و حذف شدند. اما تعاونی مجبور شد برای پنج ساکن دیگر، واحدهایی بهصورت پراکنده در طبقه همکف بلوکها بسازد.
سال71 ساختوساز مجتمع آغاز شد؛ همان سالی که در این محدوده برخلاف برخی محلات دیگر از شهر، آب و برق و گاز هم بود. نهضت ساختوساز با تراکم بیشتر، کمکم در این محله به راه افتاده بود. اسماعیلی میگوید: پروژه را که شروع کردیم، غلامرضا شافعی، مؤسس وزارت تعاون و اولین وزیر این وزارتخانه، برای کلنگزنی و آغاز ساخت مجتمع آمد و قول مساعد برای کمک داد، اما متأسفانه کمکی نکردند و حتی یک تیرآهن به قیمت تعاونی حساب نشد و همه مصالح را آزاد خریداری کردیم. گویی نام «تعاونی» فقط ما را در پروسه کاغذبازی گرفتار کرده بود!
بهدلیل بروز برخی مشکلات، وقفهای چهارساله در اجرای پروژه افتاد و روند ساخت مجتمع طولانی شد و بهدنبال آن، قیمت مصالح هم افزایش یافت؛ بنابراین از میان خانوار هایی که قرار بود در واحدها ساکن شوند، چهلخانوار نتوانستند مابهالتفاوت مبالغ موردنیاز برای هزینههای ساختوساز را بپردازند و از فهرست ثبتنامکنندگان کنار گذاشته شدند. به همین دلیل اعضای تعاونی ناچار شدند بلوک5 مجتمع را به صندوق ذخیره فرهنگیان پیشفروش کنند تا هزینههای لازم برای ادامه ساختوساز مهیا شود.
نهضت ساختوساز با تراکم بیشتر، کمکم در این محله به راه افتاده بود
مدیر داخلی مجتمع تعریف میکند: در سال81 تعاونی آن واحدها را به قیمت متری 100هزار تومان به صندوق ذخیره فرهنگیان پیشفروش کرد و سال85 صندوق ذخیره همان واحدها را به قیمت متری 300هزارتومان به فرهنگیان دیگری واگذار کرد.
بالاخره سال85 پروژه به پایان میرسد و مجتمع آماده واگذاری است. داستان سندهای این مجتمع هم شنیدنی است. اسماعیلی همین جای روایت از مهندس هوشنگ خطایی یاد میکند که مهندس شهرسازی بود و برای سنددارشدن این واحدها بسیار زحمت کشید.
میگوید: خدا مهندس را رحمت کند! هشتماه پیش به رحمت خدا رفت. مرد نازنینی بود. اگر او نبود، این واحدها سنددار نمیشد. خودش هم واحدی در این مجتمع خریده بود. سال86 وقتی اغلب مهندسها برای امضای سند، مبالغ هنگفت مطالبه میکردند، او حاضر شد بدون دریافت هیچ هزینهای، همه سندها را امضا کند.
از او میپرسم آیا در این مجتمع فقط خانواده فرهنگیان سکونت دارند. در پاسخ میگوید: وقتی مجتمع آماده شد، برخی تلاش کردند که واحدشان را واگذار کنند اما در اساسنامه قید شده بود که واگذاری فقط باید به فرهنگیان صورت گیرد؛ بااینحال سال85 که خیلیها بهدلیل پیدانشدن مشتری فرهنگی به مشکل برخوردند، فروش به غیر از فرهنگیان هم آزاد شد و خیلیها توانستند واحدشان را بفروشند یا اجاره بدهند.
مدیر داخلی مجتمع میگوید: این مجتمع چهار بلوک دارد؛ هر طبقه، دو واحد صدوسیمتری دوخواب، یک واحد صدوچهلمتری دوخواب و یک واحد صدوشصتمتری سهخواب دارد. دو بلوک دیگر هم در هر طبقه، دو واحد صدوچهلمتری دوخواب و دو واحد صدوشصتمتری سهخواب دارد. قیمت واحدها هم از متری 23 تا 30میلیونتومان متغیر است.
این پروژه کمبودی ندارد؛ سیستم گرمایش آن، شوفاژ مرکزی است. و سیستم سرمایش نیز قبلا چیلر بود اما اکنون برخی واحدها کولر آبی دارد و برخی کولر گازی. هر بلوک، یک سیستم شوتینگ برای زباله دارد و شهرداری، زبالههای داخل مجتمع را هر یکیدوروز یکبار جمع میکند. پارکینگ محوطه شاید کافی نباشد، اما پارکینگ مسقف مجتمع کامل است و خانوادهها برای پارک خودرو مشکلی ندارند.
وقتی مجتمع آماده شد، برخی تلاش کردند که واحدشان را واگذار کنند اما در اساسنامه قید شده بود که واگذاری فقط باید به فرهنگیان صورت گیرد
شارژ این مجتمع مسکونی ماهی 400 تا 550هزارتومان در ماه است و با همین مبلغ، همه خدمات تأسیساتی و نگهداری فضای سبز و نظافت و پرداخت هزینه قبوض بهجز تلفن و برق داخل واحدها که برعهده ساکنان است، تأمین میشود. در مجتمع، محوطهای برای بازی بچهها و چند وسیله مثل سرسره هم درنظر گرفته شده است اما جای خالی مهد کودک برای مراقبت و نگهداری از کودکان 240خانوار ساکن حس میشود. فضای سبز مجتمع نیز در سال85 با همکاری محمدابراهیم صادقزاده و حاجی احمد فروزاننیا و محمود دادخواه راهاندازی شده است.
این مؤسسه هیئتمدیرهای دارد متشکل از پنجعضو و یک بازرس که بر فعالیت آنها نظارت میکند. در سیسالی که از عمر این مجتمع میگذرد، مدیریت تغییر کرده اما چندسالی است که رئیس هیئتمدیره، محمدابراهیم صادقزاده است؛ او از ساکنان و وکیل دادگستری است. اسماعیلی میگوید: اتفاق خوب اینجا این است که همسایهها صمیمی هستند.
اینجا همسایهها دعوا نمیکنند و صمیمیت بینشان حکمفرماست. این مجتمع گویی یک کلونی صمیمی است که از برپایی جلسات قرآن تا دورهمنشینیهای دوستانه در آن برقرار است. همسایههایمان نیز در اینجا دکتر سیدرحیم تقوی، پزشک و رئیس بیمارستان سینا که مردی مهربان و نیکوکار است،
نازنین فخرایی نوجوان عضو تیم ملی اسکیت و خانم منیژه شمخانی که گروه گردشگری به راه انداخته و خانمها را به سفرهای دور و نزدیک میبرد، هستند. اینجا مهر و محبت در مراودات همسایهها حکمرانی میکند.